خخخخخخخخخخخخخخخخخخ...

یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود.
آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و ۴ تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.
یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین.
بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . . خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.
یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره.
مرده میپرسه: ” اون گربه کره خر خونس؟”
زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!!

اگر مردها حجاب داشتند

.

.

.

.

.

.

.

 

کارایی مامان و بابا تو خونه! 

من از دوستام انتظار دارم
تو مواردی که حق با من هست ، طرف “حق” باشن
تو مواردی هم که حق با من نیست ، طرف “من” باشن !
.
.
.
اینو بدون که :
بدون من هوا سرده الان گرمی نمی فهمی !
.
.
.
احساسی که راننده ها موقع سبز شدن چراغ قرمز دارند
فضانوردان موقع پرتاب موشک ندارند !

میز بدن سازی در عصر حجر